یکی از مشکلات رایج در امر آموزش موسیقی آموزش به کودکان استثنایی بوده که تقریبا هنوز آموزش این امر در دستور کار بیشتر آموزشگاه های موسیقی به ضورت رسمی و مشخص قرار نگرفته است.آموزشگاه موسیقی زاویه امر آموزش به کودکان استثنایی را به طور جدی در دستور کار خود قرار داده و با استفاده از اساتید با تجربه و کار آزموده در تلاش است که بستر آموزشی مناسبی را در امرآموزش موسیقی برای این دسته از کودکان فراهم آورد. روند آموزش موسیقی برای کودکان استثنایی در آموزشگاه موسیقی زاویه با در نظر داشتن شرایط خاص هر کودک و با استفاده از اساتید با تجربه در این امر و مشارکت خانواده های ایشان صورت میگیرد.
تحقیاقت نشان می دهندکه شاد و آهنگین بودن زندگی کودکان تاثیر قابل توجهی در روند رشد ویادگیری آن ها دارد.موسیقی به کمک ریتم، صدا و آوا قابلیتی خاص در ایجاد پیوند قلبی بین انسان ها دارد وهنگامی که این ارتباط ایجاد شود در هدایت ذهن کودک به سوی دانش هوش مندانه نقش قابل توجهی خواهد داشت.
هارد گارکز موسیقی را در فهرست هفت هوش مبنا قرارداده است که نظام ژنتیک انسان را می سازد. قبل از او ژان پیاژه به پیروی از ماریا مونته سوری موسیقی را یک هوش فطری دانست وپیش از او اشتاینر دریافت که موسیقی برای هوش، خلاقیت، استعداد ریاضی ورشد معنوی اهمیتی بنیان ساز دارد.
دکترآلوزتوماتیس در پژوهش های خود ثابت کرد گوش کردن به برخی صداها وموسیقی هاب روی مغز تاثیر می گذارند که مهارت های شنیداری وگفتاری، علامت عاطفی، مهارت های اجتماعی وهوشیاری ذهنی کودکان را افزایش می دهند.
پاسخ به این سوال نمی تواند قطعی ودقیق باشد، سن آموزش موسیقی و یا باله کودکان ابتدا به سطح رشد مغزی و سپس علاقه وتمایل آن ها بستگی دارد.
به طورطبیعی مکانیزم مغز کودک وبخشی که مربوط به درک وتغییر موسیقی است در سن سه یا چهار سالگی شروع به رشد می کند.نیاز ذاتی کودک در سن چهارسالگی او را به شنیدن انواع موسیقی ترغیب می کند چرا که در این سن شبکه های تخصصی عصبی مربوط به موسیقی در حال شکل گرفتن در مغز هستند.همچنین در این سن نیمکره چپ مغز نیز در حال رشد کردن است.
بنابراین در این سنسن گنجاندن موسیقی های ریتم دار وکلاسیک در برنامه روزانه کودکان بسیار مفید خواهد بود.
مطالعات نشان داده است که اگر کودکان آموزش و شنیدن موسیقی های مناسب را از سنین پایین شروع کمتر ، ساختار مغزی آن ها تقویت خواهد شد.
از طریق تصویربرداری مغز بخشی از مغز که مسئول مرتبط ساختن نیمکره های راست وچپ با یکدیگر است، ثابت شده افرادی که موسیقی می دانند یا می شنوند، این بخش از مغز آن ها پانزده درصد وسیع تر از افرادی عمل می کند که دانش موسیقی ندارند.
در نهایت یافته ها نشان می دهند که شنیدن موسیقی مناسب وفعالیت های موسیقیایی به گسترش سیستم های درکی شامل استقلال، تفکر، خلاقیت، تصمیم گیری، حل مسئله و بسیاری موارد دیگر کمک های بسیاری کرده وتوانایی وکارآیی مثبت مغز را افزایش می دهد.
به اعتقاد لوریا ، توانش و کنش زبانی ،هردو در جریان رشد زیستی واجتماعی مغز انسان تحقق پیدا می کنند، ولی تاریخ تکاملی و رشدی آن ها با مغز یکسان نیست. لوریا براساس نظریه طبقه بندی پویا در کارکردهای روانی مدل نوسازی مجدد کارکردی مغز را پیشنهاد کرد که برپایه آن برای بازتوانی یکنظام شناختیآسیب دیده مانند زبان، می توان از توامندیهای یک نظام شناختی و سالم دیگر مانند موسیقی استفاده کرد.
مطالعات اخیر حاکی از آن استکه ارتباط زبان وموسیقی از آنچه در گذشته آشکار شده بود خیلی نزدیک تر است بدین صورت کهمسیرهای عصبی پردازش در موسیقی وگفتار با یکدیگر همنپوشانی دارند و این موضوع با تصویربرداری مغز درباره پردازش های هارمونیک به اثبات رسیده است. یعنی پردازش موسیقی ، مناطق زبانی مغز را فعال می کند.
یک منطقه در قسمت قدامی راست مغز که مسئول پردازش هارمونیک موسیقی می باشد،از منطقه زبانی مغز در لوب فرونتال چپ به نام منطقه بروگا ومنطقه متناظر آن در نیمکره راست نشات می گیرد.
لوب پیشانی مغز به یک قشر حرکتی که در حرکت نقش دارد و یک قشر پری فرونتال تقسیم می شود.قشر پریفرونتال در طرح ریزی وحل مسائل مهم نقش دارد.به دلیل آنکه لوب پیشانی در ارتباط با روانی کلام ونظم بخشی رفتار کلامی است، بهبود کارکرد آن می تواندباعث بهبود اختلالات گفتار می شود.
موسیقی نه تنها برای رشد مهارتهای زبانی اهمیت وارد بلکه به عنوان نیروی کمکی برای حافظه بوده و نقش موثری در این زمینه ایفا میکند.
موسیقی نه تنها به عنوان هنر بلکه به عنوان محملی برای درمان، نقش برجسته ای در تاریخ بشر داشته ودارد.شنیدن موسیقی در شرایط صحیح، مناسب ومنطقی می تواند ابزار قدرتمند بالقوه ای برای بهبودی پیامدهای منفی ومشکل ساز از کودکی تا بزرگی می باشد.
تاثیر موسیقی بر مغز می تواند از طریق دستگاته های تصویربرداری مانند امآر آی واسکنمغز مشخص می شود.
محققان یک نظریه مشترک دارند، اینکه موسیقی کیفیت زندگی را بهبود می بخشد.
موسیقی بر 5 سیستم عصبی بیولوژیکی کهوابسته به یادگیری میباشند اثر گذار است
هیچ رشد علمی وجود ندارد که از تفکر بیولوژیکی تا این حداکثر گسترده ای بربدن وروان داشته باشد چرا که از این طریق سیستم ادراکی اثر گذاشته وهمچنین سیستم حرکتی نیز بر سیستم ایمنی اثر می گذارد و دلیل عمده این است که در بردن هیچ سیستممستقلی از سیستم های دیگر وجود ندارد. ذهن ،حافظه ،یادگیری ،جسم، احساسات و سیستم بدنی و سیستم ژنتیکی وفعالیت و موقیت سایر سیستمها موثر هستند.
این کودکان در گروه های مختلف (اختلالات یادگیری، ADHD، طیف اتیسم، ناسازگاری و مشکلات رفتاری، کمتوان ذهنی، مشکلات توجه وتمرکز ،خام حرکتی و...) همواره از موسیقی ،آوا وریتم تاثیرات مثبت به دست میآورند.بسیاری از پژوهش ها نشان داده اند که موسیقی رفتارهای جمعی کودکان را بهبود می بخشد و می تواند در کاهش اضطراب ورفتار پرخاشگرانه کودکان موثر باشد.
موسیقی هم چنین می تواند توانایی گوش دادن ، ظرفیت حوصله وتوجه ونیز تعاملات اجتماعی را بالا برده وعلائم کم توجهی را کم رنگ سازد.
روند فعالیت ها در دوره های موسیقی ویژه کودکان با نیازهای ویژه
* تمامی تمرین هادر بخش اولودوم براساس رشد شناختی ، علایق وتوانایی های جسمی وذهنی ونیز با توجه به برنامه درمانی ،آموزشی کودکان طراحی وبرنامه ریزی می گردد.
موسیقی درمانی روشی است در جهت برخی اهداف درمانی با کمک موسیقی که میتواند مواردی از جمله تقویت و ساماندهی سلامت روحی و جسمی افراد را به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر از موسیقی درمانی برای بازیافت، نگهداری و تقویت سلامت جسمی، روحی و عاطفی استفاده میشود.
نخستین سیستم نظام یافته آکادمیک موسیقی درمانی در ایران باستان بنا گردید. بر اساس کتیبههایی که در سال ۱۳۴۹ یافت گردیدهاست در دانشگاه جندی شاپور اهواز دانش موسیقی و درمان با موسیقی از دپارتمانهایی بودهاست که هر دانشجوی پزشکی آن زمان (۱۵۰۰ الی ۱۳۹۰۰ سال پیش) باید آن را میگذراند نکته جالبی که وجود دارد اینست که پرستارهایی برای بیمارستانهای آن زمان پرورش مییافتند میبایست در نواختن چند ساز اصلی تبحر داشته باشند و بر این اساس موسیقی تجویز شده از پزشک را ارائه میکردهاند.
بعد از حضور اسلام در ایران عمده فعالیتهای موسیقی نوشتاری و نظری شد و بیشتر مطالب نظری رنگ و بویی از برداشت یونانیان داشت که با اعمال تغییراتی منتقل شده بودند. یونانیها موسیقی را در میان موضوعهای فلسفی مطرح میکردند و بیشتر فیلسوفان در کنار علوم دیگر در مورد موسیقی اظهار نظر میکردند. به طور اجمال آثار نوشتاری گذشتگان در مورد تاثیر موسیقی بر روح و نفس بیشتر بر محور طبایع و مزاج زمان و افلاک و سماع است که بزرگان حکمت، فلسفه، و پزشکی ضرورتاً نکاتی در این باب آوردهاند.
اشاره عنصرالمعالی به صفات دموی، صفراوی و … توجه به وضعیت روانی و عاطفی شنوندهاست در مبانی روش موسیقی و آواز دورههای مختلف زندگی را از هم تفکیک میکند. برای کودکان نغمهها و آواز و نوازندگانی ساده و آسان و سبک را ذکر میکند. از دید او چون کودکان درک لطیف تری دارند برای آنها ترانه ساخته میشود و نغمههایی با وزن سبک تا راحت بفهمند و از آن لذت ببرند و برای اهل موسیقی و پیرامون موسیقی جدی را توصیه میکند. پس از این وصفی در انواع نواها با توجه به شغل افراد دارد من جمله «در سرا کار حریفان را همی نگرد اگر قوی مردمان خاصی مبین سزای عقل که حرف مطربی دانند (یعنی مردم خردمند) پس راههای نیک و نواهای نیک همی زن اما سرود بیشتر اندر پیری گوی اندر مذمت دنیا اگر قوی سپاهی و عیار پیشگان را بینی و دو بیتیهای ماوراء النهری گوی در حزب کردن و ستودن عیاری …»
علم موسیقی جز وی است از بدن انسان که میگردد از دل و سینه تا ناف گاه بالا میرود و گاه پایین دل آید و از اول هر ماه تا سلخ، هر روزی در عضوی باشد از اعضاء رئیسه و همواره سیار با ستاره ارقنوع. و این ستاره ارقنوع سیارهای است رد وجودی آدمی به منزله آب و خون که هر روز در عضوی باشد پس در هر عضوی که باشد نبض را از او خبری است و نباض و حکیم را واجب است که علم ادوار را نیکو فراگیر تا بود که در تشخیص نبض کمتر خطا کند … روز اول ماه عیش کمتر کند که نبضش در سر قحف باشد دوم ماه در دماغ سوم ماه در کام چهارم ماه در حنجره پنجم ماه در کیلوس، شش ماه در کیموس، هفتم ماه در سینه هشتم سر نهم در امعاء، دهم در احسا، یازدهم در ناف، دوازدهم بر دستها، سیزدهم بر دست چپ، چهاردهم باز در دماغ رود. و قرار بگیرد تا پانزدهم در کام باشد و شانزدهم ماه باز معاودت به قلب کند این مرتبه در هیچ مکان نیز تقلیل نکند تا به عروق صافن … و باز رد اول ماه به قدرت حضرت الله رجعت در دماغ و سر کند جراح را واجب است که در روزی که ارقنوع و کوکب موسیقی در دماغ و حدقه چشم باشد دست علاج از امراض عین و دندان و تنقیه دماغ و جگر کوتاه دارد که محل خطر است و دیگر چندین مرض را حکمای فلسفه از علم موسیقی و مقالات و پرده و نغمات غریبه موزون معالجه میکردهاند مثل دق و سل و قولنج و تب صفراوی.
۱-این سینا علم موسیقی را جزئی از ترکیب بدن انسان میداند که اگر دیدگاه او را بپذیریم به دید جدید از شیوه درمان گر موسیقی دست مییابیم (فراموش نکنید که آثار او را قرنها در معتبرترین دانشگاههای اروپایی تا ابتدای قرن بیستم به عنوان مرجع تدریس میکردهاند.)
۳-ابن سینا شیوه درمان حکمای قدیم به وسیله موسیقی در مورد بیماریهایی مانند سل و تب صفراوی و قولنج را تایید میکند ولی برخی از این نغمات درمان گر را «غریبه» مینامد که نشان میدهد قسمتی این دانشها در زمان این سینا به غبار فراموشی آغشته بودهاست.
وی دقیقاً ستاره ارقنوع را حاکم بر این بعد میداند و این خاصیت را به منزله آب و خون اعلام میدارد که در سراسر بدن جاریست و مطابق حرکات نجومی این ستاره میتوان کیفیت نبض بیمار را پیش بینی و تعیین کرد.
«پزشک باید به آهنگ موسیقی آشنا باشد تا انگشتانش به گرفتن نبض ریاضت دریافت یابد تا رگ را به خوبی بشناسد» در این گفتار نواختن موسیقی هم برای تقویت احساس و دقت (ریاضت) حواس (حتی حس بساوایی) برای دانش آموختگان طب توصیه میشود.